تقریبا ۲۴ ساعت پیش بود که از در کوچک زندان اوین بیرون آمدم. هنوز فرصت نکردهام همه لطفی را که دوستان و آشنایان مجازی در حقام روا داشتهاند ببینم (و احتمالا همهاش را هم نخواهم دید) اما به قول شکسپیر تمام سپاسم برای کسی است که به من نیازی نداشت، اما فراموشم نکرد. همانقدری هم که از نوشتهها و ابراز لطفها اطلاع پیدا کردهام خجالت زدهام کرده و از همینجا صمیمانه از همۀ رفقا تشکر میکنم.
شش ماه حبسِ اینجانب بدون حتی یک روز مرخصی یا عفو تمام شده و خوشبختانه منتی بر سرم نیست. نمیخواهم در مطلب اول باب حرفهای نگفته را باز کنم و إن شاء الله بعدا دربارهاش خواهم نوشت. اما در تمام این مدت یک زندانی عادی بودم و هیچ وقت با بنده مثل یک زندانی سیاسی رفتار نشد. چند روز ابتدای حبسم را در زندان رجایی شهر گذراندم و مابقی را هم در زندان اوین. در هر دو زندان هم یک زندانی عادی بودم (و نه سیاسی).
زندان شاید بعضیها را «سر به راه» کند اما اگر ذرهای تمایل به تأثیر در وجودم بود با رفتارهایی که دیدم بالکل فراموشش کردم. با اینحال زندان سختیهایی داشت که در خلالش به این فکر میافتادم که واقعا ما بچه کارگرها را چه به سیاست؟ کاش ولش میکردیم و میگذاشتیمش برای همان آقازادهها و متصلها! حالا هم نمیدانم چه پیش میآید و از هیچ چیز مطمئن نیستم. اعتمادم را تماما از دست دادهام و هیچ احساسی از امنیت ندارم.
هرگز به دنبال ارضای شجاعت شخصیام نبودم و به نظرم احمقانه است اگر زندان را خوب بدانم یا فکر کنم که زندان رفتن باعث میشود حرفهایم اهمیت بیشتری پیدا کند. حرفهای بنده همان حرفهای سابق است، با منطقی که درون خودش نهفته و جز زمینه و سابقۀ نوشتههایم هیچ ضمیمۀ اضافهای ندارد. اما زندان حجتام را قویتر کرد؛ که وقتی علیه تبعیض بنویسی و خودت به تبعیض گرفتار شوی دستکم برای خودت مسجل میشود که اشتباه نکردهای.
نمیدانم اگر کسی بپرسد مزه نقد را چشیدی چه بگویم؟ در زندان هم کسانی که میدیدند مدافع کلیت نظام هستم چنین کنایههایی بارم میکردند. به آسانی متهم شدیم به سوء استفاده دشمن! این البته برای کسانی که شانتاژ ارادتمندان هاشمی یا سایتهای ضدانقلاب را «اصل» میگیرند و از زاویه آنها به ما نگاه میکنند طبیعی است، اما برای هر عاقل دلسوزی مشخص است که زندانی کردن منتقدِ خودی، بدتر از سوء استفاده یا تبلیغات دشمن است.
ترجیح میدهم اهل زنجموره کردن و سپردن کار به خدا و این مظلوم نماییهای احساسی هم نباشم، که اگر حساب و کتابی در کار باشد بدون سپردن و واگذار کردن ما هم انجام خواهد شد. تنها چیزی که میماند اشاره به آینده محتملی است که بختها برمیگردد، میزهای ناوفادار نصیب کسان دیگری میشود، و آنهایی که امروز ترکتازی کردند فردایی که احتمالا دیر باشد متنبه میشوند. که به قول شاعر: «چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند».
سلام
آزادیت مبارک …
سلام
زندانی شدن شما خیلی برام تلخ بود.
امیدوارم سختی و درد زندان بر نگرشی که نسبت به نظام داشتید سوگیری ایجاد نکند.
امیدوارم سختی و درد زندان ذخیره ی آخرتتان باشد.
امیدوارم سختی و درد زندان ورزیده تر کند شما را در عدالتخواهی و انقلابی بودن.
آقا امید داشتیم می روی زندان یکمی بی خیال این خودی، ناخودی می شوی! حالا البته معمولا همین است اولش که آدم می آید بیرون یک بند می گوید همان هستم که بودم. در گذر زمان مشخص می شود که مواضع آدم چقدر تحت “عدم امنیت” تغییر کرده.
درضمن این را یادم رفت بگم که فکر کرده اید زندانی کردن و آزادی شما به عنوان یک “غیر سیاسی” بی منت بوده؟ تازه متاسفانه اول کار است. بعد از این دادستان و کارشناس هی باید به شما تلفن های “بی منت” بزنند و حسابی منت بگذارند. خودتان شاهد خواهید بود. پای آدم که به حوزه “کارشناسی” این دوستان باز می شود، تا ابد بر سرتان منت خواهند گذاشت. در مورد “غیر سیاسی” بودن هم شاید شانس آوردید. شما را با این عقایدتان اگر می فرستادند بند های سیاسی ها که این روزها پر از اصلاح طلب است، سایر زندانی ها تهمت می زدند به شما و فکر می کردند نفوذی هستید و عذاب الکی می دادند. لذا منت بر سرتان گذاشتند و فرستادن شما را بند های جرم های غیر سیاسی/امنیتی.
آزادی تان مبارک
سلام.
خوشحال شدم.
بله! گفتند: “شما را چه به سیاست؟…”
هر چند تلخ بود، اما سرانجام “پستوی ویترین” را هم دیدی! کسب معرفت کردی.
خوشحالم که آزاد شدی آقای دانشطلب، و دعا میکنم حالت همیشه خوب باشه. و به امید روزی که حقیقت روشن بشه.
سلام
تنها خبر خوشحال کننده این روزها آزادی شما بود.
سلام
خشم انقلابی ات را حفظ کن ولی مراقب باش کینه توز نشوی برادر.
انشاله عاقبت بخیر شویم.
آزادیت مبارک مُشتبا (مجتبی)
سید – ۲۷ ساله از مشهد
آقای دانشطلب خیلی خوشحال شدم از آزادیتون.
متاسفانه زبان یه سری از این کامنتگذارها تلخ و متلک باره و یه عده هنوز نمیدونن با کسی که تو دوره نقاهته و ناراحته چطور حرف بزنن، ایشالا که نیت خیره گرچه چنین بر نمیاد!
ولی خوب قدر این آزادی رو بدونین. انشاءالله قوه قضاییه هم اصلاح بشه هرچند امیدی نیست.
امیدوارم بتونین خودتون رو بازیابی کنین و به زندگی عادی برگردین.
سلام دانش جان!
احساس عدم امنیتت رو تبریک می گم. احساس عدم امنیت، یعنی آزادی 360 درجه! چون در زندان حداقل احساس امنیت داری.
از این به بعد سرِ هر مناسبتی، تلفنها شروع میشه. نکنه بری جلوی رئیس جمهور شعار بدی؟ نری تو دیدار رئیس مجلس مهر پرت کنی؟ نری؟ نیای؟
متأسفانه انقلاب اسلامی […]
من یکی که رفتم مشغول کارگرزادگی خودم بشم. دوران، دوران حکومت راستگویان، پاکدستان و متخصصان مادر زادی است.
خدا لعنت کنه اونایی که باعث شدن افرادی مثل شما که همیشه با منطق هر مشکلی دیدن رو بیان کردن بیفتن زندان.
سلام رفیق
از اتفاقی که برای شما افتاد واقعا ناراحت شدم
البته امثال شما در دو سه سال اخیر زیاد بودند که به اتهام نقد نظام و … بازداشت یا محکوم شدند.
مهم پایداری بر موضع حق است
موفق باشید
برادرت احسان
سلام برادر
خوش برگشتی … “شکّر الله مساعیک” ….
سلام برادر
خوش برگشتی … “شکّر الله مساعیک” ….
سلام و تبریک مجدد
پس تو کی می خوای خوب بشی؟ :دی
سلام . بابت آزاد شدنت بهت تبریک نمی گویم ؛ چون فقط توانستند جسمت را شش ماه در یک مکان ثابت نگهدارند ؛ آزادگی ات را تبریک می گویم که نتوانستند ازت بگیرند . اصلاً اسیر و «زندانی» نشده بودی که «آزاد» شدنت نیاز به تبریک داشته باشد .
آره ؛ دارم شعار می دهم . خودم اگر یک نصفه روز زندانی می شدم ، عالم را کن فیکون می کردم . برای همین است که تو را و مثل تو را می ستایم ؛ چون چیزی را داری که من و صدها میلیون مثل من ندارند . تو و مثل تو ثابت کردید «عدالت» در سیستم قضایی نظام مقدس جمهوری اسلامی یعنی کشک ؛ یعنی حتی اگر رئیس قوه مجریه این نظام دنبال اجرای عدالت باشد – بتواند یا نتواند- اولین مانعش دستگاه فخیمه فلان است . نمی بینی مهدی بابا راست راست دارد می گردد و امثال مجتبی دانشطلب و محمود احمدی نژاد و ……. !
سلام…خوش اومدید…
خدا به هممون صبر بده
سلام و درود
خوشحالم که آزاد شدید.
البته این خوشحالی از بابت انتهای ستمی ست که بر شما رفته و گرنه از اول هم نباید اسیر قفس ذهن های کم ظرفیت می شدید.
انشالله خداوند اوضاع را بر وفق عدل به کام شما بگرداند.
و همینطور هم دل خانواده و مادر و …را به دیدار شما همیشه نورانی.
باقی دعا
حالا یک دوره اخبار ریز و درشت این شش ماه را مرور کن و ببین دنیا دست کی بوده. بعد بیا مقاله و مطلب بنویس که ببینیم زندان روی ذهن شما چه تاثیری داشته…
مطمئنم که ذهنتان روشن تر شده…
سلام و خوش آمدی :)
http://mmoeeni14.blogspot.com/2013/04/daneshtalab.html
یا
https://plus.google.com/105885241258375918436/posts/85ya8HsV5VD
بیا بریم کشاورزی و چوپانی .به عمل کار بر آید داداش
سلام
خیلی وقتها میخواستم چیزی برات بنویسم. اما گذاشتم آزاد بشی بعد تا خودت هم بخونی. بی تعارف میگم بهت غبطه میخورم. البته اختلاف عقیده باهات زیاد دارم، اونم اختلافهای اساسی. اما این که به خاطر عقیده ات حتی زندان رو به جون بخری واقعا غبطه خوردنیه! خوشحالم از این که آزاد شدی و ناراحتم از این که احساس میکنم به هیچ دردی نخوردم تا حالا. تبریک هم میگم. کمی به خاطر آزادیت، بیشتر به خاطر آزادگیت. کلی حرف برای گفتن دارم که الان وقتش نیست. میدونم خسته ای و حوصله این حرفها رو نداری. پس باشه برای بعد، شاید! موفق باشی.
سلام بر آقا مجتباي دانشطلب گلپايگاني
آزادي تون رو تبريك ميگم و خيلي خوشحالم. در اين شش ماه هر دو سه روز يكبار به سايتتون سر ميزدم و امروز كه ديدم مطلب جديدي نوشته شده، خيلي خوشحال شدم
راستي ساعت سايتت هم عقبه (من ساعت 2 و 40 دقيقه بعد از ظهر كامنت گذاشتم ولي ساعت ثبت رو 11 و 9 دقيقه نشون ميده)
مجتبی جان سلام
من هم مثل همه همسنگرهات خوشحالم بابت آزادیت
خوشحالم که حقانیت راهت رو درک کردی و امروز فهمیدی که تیرهایی که با قلم جنگ نرمت روانه دشمن کردی، امروز کجای چشم دشمن آرام نشسته است.
خوشحالم که زخم زبان شنیدی در راهت که همین زخم زبانها اجر و پاداشت را بیشتر خواهد کرد.
خوشحالم که امروز تو شدی سند حرف مرتضی آوینی…
خوشحالم که ۶ ماه آزاد بودی و امروز شاید دوباره اسیر شوی!
ارادتمندت
سعید ساداتی
یا علی برادر
سلام
از خبر خوب پایان حبست خوشحال شدم.
یه کتابی بود راجع به زندگی شهید مدرس. بعد کلی مطلب در مورد دوران زندان ایشون و ادعیه شون در این دوران و اینا داشت. متأسفانه اسمشو یادم نمیاد ولی به نظر جالب بود اگه گیر بیاری یه نگاه بندازی.
حاجی سلام
خوش آمدی
به زندگی ات برس. واقعا ارزش نداره
من بودم پناهندگی می گرفتم می آمدم نروژ اصلا :D
سلام
خوش اومدی برادر
ان شاءالله صدای حمایتت از گفتمان ناب انقلاب اسلامی رساتر و بهتر از گذشته شنیده بشه و همه ی ما تو این راه با شما هم قدم بشیم و لحظه ای دست از آرمان های نظام نکشیم، حتی به قیمت گرفتار شدن در دام آدمهای نافهم و بدفهم….
خدا رو شکر
***
آزادیتان مبارک
***
از تاثیر آن شش ماه و در نتیجه تغییر چاره ای نیست اما مصرانه از خدا می خواهم آن تغییرات خیر و کمالتان باشد.
****
خمینی، خامنه ای، اوباما و دیگرانی هم بچه “پرولتاریا” بودند و در سیاست دخالت کردند و بجایی رسیدند. به هر حال هر زمانه ای هم مقتضیات خودش رو داره. یکزمان اونها که سر زین نشستند، اسبشون پر زوره آدم باید بشینه مطالعه کنه، و کار نظری کنه. لازم نیست همیشه در همه رخدادهای سیاسی روز اظهار نظر کرد. خمینی هم در سال های فعالیت های سیاسیش استراتژی های مختلفی به کار گرفت. لذا خودت رو نباز و استراتژی مناسب با جو زمانه پیشه کن. مرتب ورزش کن و به خودت زیاد سخت نگیر. ان شالله جو بهتر میشه.
آقا سلام و تبریک
سلام
من قبل از دستگیری شما اصلا نام شما را هم نشنیده بودم. اما مطمئنم از این به بعد از خواننده هایتان خواهم بود. الان هم کاملا اتفاقی به وب شما آمدم و با این خبر خوش شاد شدم.
بطور اخص سه قرنه که در این کشور خاک رو واگذار میکنند به اجنبی تا هزینه مرتفع کردن دیوارها رو فراهم کنند
آدمهای پست هی دیوار می سازند و دیوارها هی آدم پست و این بازی همچنان ادامه داره…
بگذریم، انتقالتو از اینطرف دیوارِ(هرچند در درون یه ماز) به اونطرفش بایست مبارکا گفت
البته نه بسبب تفاوت ماهوی دو روی یک دیوار…
سلام
خوش اومدی اخوی. مستدام باشی.
سلام
خیلی متنتون تلخ بود
از همون ابتدای وبلاگ نویسی تون یادمه که همیشه تعجب میکردم که چطور جرات می کنید اینقدر صریح بنویسید، و تعجب از این که چرا باهاتون در حد تذکر و فیلتر و اینا برخورد نمیشه؛
اما ابدا فکر نمی کردم اوضاع اینطوری بشه…
انشالله مایه ی رشد باشه این همه سختی
سلام
من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوالله عليه ومنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا
وما بدلوا تبديلا
و ما بدلوا تبديلا
انشاء الله شما در زمره اين گروه باشيد
هههههه !
ایولا دمت گرم !
من جات بودم از این مملکت میرفتم جایی که هر چی بنویسی ! کسی نتونی کارت بکنه !
ولی سیاست به تو مربوطه چون زندگیت رو میسازه !
گور بابای هر کسی که بخواد مخل زندگیت باشه جات بودم حداقل از کینه ایی که داشتم درست استفاده میکردم !
اول یه سفر حسابی برو یه هوایی به مغزت بخوره تا بتونی درست تصمیم بگیری !
تفریح زیاد بکن !
نزار غم و درد روت آوار بشه !
برای زندگیت و جامعه ات تصمیم بگیر نزار برات تصمیم بگیرن
البته اینا رو میدونی گفتم شاید یاداوریش بد نباشه !
داداش کوچیکتم اگه البته به عنوان برادر قبول داشته باشی !
قبلن یه چندماهی هم من حبس داشتم و چند ماهی هم زندگی بدتر از حبس ! سر همین نظامی که برامون زندگی نزاشته !
شاید این کامنتم برات فقد برای دق و دلی خودم باشه و بهونه ای برای حرف زدن و فرار کردن از تنهایی هایی که برای خودم ساختن و ساختم !
سیستم قضایی کشک نیست ، برادر من بر عدالت استوار است یادم می آید چند سال قبل مطالبی راز جنابعالی در مورد مدرسه عالی و… می خواندم و حقیقتا مصداق مزخرفات دریافتم از جمله توهین های بسیار علیه آقای امامی کاشانی ، امجد ، بچه های مدرسه معارف مطهری و… دیدم .
فقط لعاب الفاظ داشت .. همین … این کشک را شما خوردی چاره ای نبود و باید جزای کارت را می دیدی…
والسلام .
با صحبتهایتان موافق نیستم …
وقتی کسانی کارهای بسیار بدتری می کنند حرفهای بسیار بدتری می زنند و کسی کاری به کارشان ندارد … عدالت نیست که برای در جه بسیار پایینتری از ان کارها و حرفها کسی مجازات شود …
فعلا عدالت فقط برای کسانی اجرا می شود که به جایی وصل نیستند
این اسمش عدالت نیست ضعیف چزونیست
عدالت بود که رییس جمهور مملکت را حرامزاده خواندند و اب از اب تکان نخورد ؟
در مجلس شورای اسلامی!!!!!! رییس جمهور مملکت را [دو دو] کردند آب از آب تکان نخورد !!!
عجب !!
اینها عدالت است ؟؟؟
و مگر دانشطلب چه گفته بود ؟
مگر انکه باور کنیم که اینها در کمینش نشسته بودند تا عقده هایشان را خالی کنند
اشتباه نشود ….
لحن دانشطلب لحن خوبی نیست …. خود من نیش لحن تند و عصبانیت های ایشان و جبهه گیری های عصبی ایشان را خوب چشیده ام :)
اما اینها جزء ویژگیهای فردیست فوقش این است که …. (چند وقت دیگر راه حلش را می گویم ) . :))
به خاطر چنین چیزهایی کسی را زندانی کنند!! اگر اینطور باشد که باید 70 -80 درصد مردم را بفرستیم زندان !!!!
من واقعا برای این عدالت متاسفم
سنگ را بسته و سگ را رها می کنند
شما هم !!!!!
آخی !!!
خدایا برسون مولامون رو . آمین
زنده باد دانشطلب عزیز. خدا شر ظالمین شما را به خودشان بازگرداند. خوش آمدی برادر انقلابی ام. انقلابی بودی، انقلابی بمان!
مثل اینکه آیه رحماء بینهم را نخوندن
وقتی این همه نرمش در برابر جاسوسها رو میبینم نرمش در برابر کسایی که به اصل اسلام و نظام توهین میکنند رو میبینم
از خیلی چیزا نامید میشم
چقدر فرق است میان ادعا تا عمل ادعای مسلمانی و عمل به اسلام تا مسلمان واقعی بودن
چه خوب یک حامی منتقد نظام رو تبدیل به یک بی تفاوت و نامید کردن جواب خدا و شهدا رو چی میدن
شش ماه زندان شما اثر عمیقی روی خیلیها گذاشت، و تصوراتشون رو درباره خیلی چیزها عوض کرد. این عده سه دسته شدند: دوستانی که همواره از این ظلمی که شد گفتند، کسانی که بدون این که مورد بحث و سوال دیگران قرار بگیرند به زحمت سعی در توجیه این ظلم داشتند و کسانی که چیزی نگفتند.
اثر این مقاومت شما روی همهی اینها مثبت بود، اثری بسیار بیش از نوشتههای تأثیرگذار شما
سلام خوشحالم از این که آزاد شدید
از آزادی ات بی نهایت خوشحالم. حتی از آزادی محکومان فتنه سال 88 هم واقعا خوشحال شدم؛ چرا که حبس، مجازاتی اسلامی نیست، در اسلام تازیانه، قصاص عضوف قصاص نفس و رمی وجود دارد، ولی حبس نیست. به قول بزرگی که قدرش را ندانستیم، مجازات حبس میراث طواغیت است که معاویه وارد تمدن اسلامی نمود.
آزادی تان مبارک…
دانشطلب٫ آزادیت مبارک…..خدا پشت و پناهت باشه….
آزادیت مبارک نوشته اند…برای کسی که عمل به تکلیف می کند زندان هم عین آزادی ست….
میگن زندان دانشگاه بزرگیه!
ببینیم فارغ التحصیلاش چه می کنن ازین به بعد…
سلامت و سربلند باشید دانش طلب…
اووووووووووووووووووووووه حالا 6 ماه حبس کشیده ببین چه میناله پسر تو که خودت با من زندگی کردی من 5 سال یه کله بودم اینقدر ننالیدم .خلاصه خوشحالم اومدی .حال همه ما خوب است ولی تو باور نکن .چیزی عوض نشده ادمها همون ادمها هستن .راستی
یوسف به این رها شدن از چاه دل نبند
میبرند که زندانیت کنن
من فاشیست بودم نه فلشیست .اشتباه شد .البته فقط تو به من می گفتی فاشیست .فالانش
آزادیت مبارک …
سلام / تبریک میگم. ان شاءالله بخاطر صبری که داشتی مأجوری. موفق و پایدار باشی
سلام به همه دوستانی که قدم رنجه کردند و بنده را مورد لطف خودشان قرار دادند
شرمنده که نتوانستم تک تک کامنت هایتان را جواب بدهم
امیدوارم همیشه و در همه حال در سایه حمایت خداوند سلامت و سربلند باشید.
خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش
و نماندش هیچ الا هوس قمار دیگر…
آزادیتون مبارک…
سلام برادر
خوش اومدی!
همیشه توی زندگیم دلم می خواست سکانس اول فیلم اعتراض که خیلی دوستش دارم برام جنبه واقعی پیدا کنه، و حالا با وجود تو پیدا کرد! البته از این موضوع خوشحال نیستم. صرفا یه دل خوشی ساده است برای آدمی مثل من که تلخی زندان رفتن تو رو حالا که با سربلندی اومدی بیرون تبدیل به شیرینی کنم. حتما می دونی کدوم سکانس رو می گم. و حالا دلم برای اون شبایی که توی یوتیوب فیلم پیدا می کردیم تنگ شده. دلم میخواد ایون تیکه فیلشمو پیدا کنم و برات بذارم: ما کاري به حکم نداريم، حکم رو کاغذ مال محکمهست، اصليت حکم مال خداست که ما و منش ريخته…
و خوشحالم که آزاد شدی از اون چار دیواری، که همه دنیا چار دیواریه!
یا علی
برادر؛
سلام
چوب جمهوري اسلامي خوردن و حرف حمايت از جمهوري اسلامي زدن از آن پارادوكس هاست كه خيلي ها نمي فهمند، و خيلي تر ها نمي توانندش.
قطعا ما به اندازه ات، نمي فهميم چه گذشته است، لكن، حس مي كنيم كه هستي، و اين هستنت و بودنت خوب است.
زنده باشي و زنده گي كن برادر، يا علي
سلام برادر.
تا طعم ظلم را نچشی چشمت به حقیقت باز نمی شود.من هم روزگاری مانند تو می اندیشیدم هر چند هرگز دنبال ماشین کسی ندویدم!!!!یک بار طعم ظلم را چشیدم برای همیشه همه شان را به خدا سپردم.خدا هم این روزها ذلیلشان کرده که ناگزیر شده اند پای شیطان بزرگ را ببوسند تا بتوانند کمی نفت بفروشند.اکنون فقط من مانده ام و استاد مطهری!!! اتو هم سعی کن مرادی را برای تنهایی هایت بیابی.فقط سعی کن احمدی نژاد نباشد.التماس دعا.
سلام برادر بزرگوار
من هم مثل همه این دوستانی که پیام تبریک فرستادن خوشحالم که آزاد شدید اما خوشحالترم بابت اینکه یک انقلابی در این نظام به زندان رفت آنهم با اتهام سیاسی اما نه در بند سیاسی ها! از خوشحالیم تعجب نکنید چراکه همین مساله حقانیت شما و پوشالی و نان به نرخ روز خور بودن آنها رو اثبات می کند که اگر مرد بودند اتهام غیرواقع نمی زدند و اگر جرات داشتند شما را هم بند سیاسی ها قرار می دادند. اما با این رفتار نشان دادند که نان را به نرخ روز می خورند و نمیخواهند چون شمایی واقعیاتشان را برای هم ردیفان خود مکشوف کند.
امیدوارم این هزینه ای را که امروز برای انقلابی بودن پرداخت کردید در طی سالها حفظ کرده و فراموش نکنید چراکه انقلاب کردن ساده تر است از حفظ انقلاب.. مبادا مثل امثال آنهایی که ادعای استوانه نظام دارند و در زندانهای ساواک بوده اند در آینده منفعت طلبی کورتان کند و با رندی آن کنید که شایسته وجودتان نیست! برای عاقبت بخیری سربازان اسلام و انقلاب امام دعا می کنم. موفق باشید.
سلام
خوشحالم که آزادید ، حداقل از بند دیوار
و خوشحالتر که مصمم تر شده اید
یک جوان انقلابی ، با عقیده به حقانیت نظام اما در بندش
به یاد آن شیعه ای افتادم که علی (ع) دستش را قطع کرد به حد
دشمنان طعن زدند
او در کوچه ها می دوید و فریاد می زد خوشحالم که علی ابن ابی طالب مرا حد زده ، من افتخار می کنم ، طعنه چرا؟!!
شما البته با او فرق هایی دارید، او حد خورد و به حق خورد و به دست علی …
یا علی
سلام
رهایی از قفس تنت رو تبریک میگم و الا افکار انسانها رو نمیشه زندانی کرد
اقا مجتبی امیدوارم که این دوره حبس در تغییری در افکارت ایجاد نکرده باشه/این حبس شد سند حقانیت حرفات
نا امید نشو